English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8901 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
time path U مسیر زمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime U پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
ppm U Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
fastest U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted U سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
multithread U طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
switched network backup U انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion U دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
crane rail U مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
summit U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
transit route U مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summits U حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
midcourse guidance U هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
fire lane U مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
base of trajectory U تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
steadied U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest U مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg U شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
trunkair route U مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
time limits U حد زمانی
monomial U یک زمانی
contemporaneousness U هم زمانی
time sense U حس زمانی
synchrony U هم زمانی
onetime U یک زمانی
synchronization U هم زمانی
simultaneeity U هم زمانی
eternity U بی زمانی
on <prep.> U در [زمانی]
timeline U خط زمانی
eternities U بی زمانی
time limit U حد زمانی
temporal U زمانی
sometime U یک زمانی
whilom U یک زمانی
yore U در زمانی بسیاردور
lapsing U فاصله زمانی
lapses U فاصله زمانی
lapse U فاصله زمانی
discrete time U با گسستگی زمانی
temporal maze U ماز زمانی
in a short time U در اندک زمانی
schedule U برنامه زمانی
scheduled U برنامه زمانی
spatiotemporal U فضایی و زمانی
mechanical time fuze U ماسوره زمانی
schedules U برنامه زمانی
interval U فاصله زمانی
times U زمانی موقعی
flashback U وقفه زمانی
timetabled U برنامه زمانی
timetable U برنامه زمانی
time lags U فاصله زمانی
time lags U تاخیر زمانی
time lag U فاصله زمانی
time lag U تاخیر زمانی
time sharing U اشتراک زمانی
time U زمانی موقعی
timetables U برنامه زمانی
time limits U محدودیت زمانی
continuous time U با پیوستگی زمانی
flashbacks U وقفه زمانی
clock paradox U پارادکس زمانی
temporal U جسمانی زمانی
timed U زمانی موقعی
timetabling U برنامه زمانی
time limit U محدوده زمانی
time limit U محدودیت زمانی
time limits U محدوده زمانی
time scales U مقیاس زمانی
time scale U مقیاس زمانی
time frame U چارچوب زمانی
time series U سریهای زمانی
lag U تاخیر زمانی
lagged U تاخیر زمانی
time score U نمره زمانی
lags U تاخیر زمانی
time schedule U برنامه زمانی
time quantum U ذره زمانی
time priority U تقدم زمانی
time priority U اولویت زمانی
time pressure U فشار زمانی
time preference U ارجحیت زمانی
time preference U رجحان زمانی
time preference U ترجیح زمانی
When I came in U زمانی که من تو آمدم
time slice U برش زمانی
time frames U چارچوب زمانی
vintage model U الگوی زمانی
unit of time U واحد زمانی
timetrend U روند زمانی
timer switch U کلید زمانی
time yield limit U حد تسلیم زمانی
time yield U تسلیم زمانی
time table U جدول زمانی
time study U بررسی زمانی
time interval U فاصله زمانی
time horizon U افق زمانی
temporal sign U علامت زمانی
time estimation U براورد زمانی
time base U مبدا زمانی
time constant U ثابت زمانی
time error U خطای زمانی
time division multiplexing U تسهیم زمانی
no longer U نه بیشتر [زمانی]
time division multiplex U تسهیم زمانی
time disorientation U گم گشتگی زمانی
time dilation U پارادوکس زمانی
timeline U تسلسل زمانی
no longer U نه دیگر [زمانی]
throughput time U اشتراک زمانی
time fuse U ماسوره زمانی
pressure of time U فشار زمانی
time jitter U اختلال زمانی
time bar U محدودیت زمانی
time flutter U اختلال زمانی
time fire U تیر زمانی
serve time <idiom> U زمانی رادرزندان بودن
timing U برنامه ریزی زمانی
aging U سخت گردانی زمانی
synchronizes U انطباق زمانی داشتن
synchronize U انطباق زمانی داشتن
synchronising U انطباق زمانی داشتن
synchronised U انطباق زمانی داشتن
synchronises U انطباق زمانی داشتن
vintage model U الگوی مقطع زمانی
cross sectional data U داده ها در یک مقطع زمانی
distributed lag U توزیع فاصله زمانی
tdm U تسهیم زمانی ultiplexing
time fire U تیراندازی با گلوله زمانی
high burst U تیر زمانی بالا
inductive time constant U ثابت زمانی القا
input time constant U ثابت زمانی اولیه
low time constant U ثابت زمانی کوچک
magnetic time relay U رله زمانی مغناطیسی
time division multiplexing U انتقال چندتایی زمانی
o technique U تحلیل عوامل زمانی
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
since he was in petticoats U از زمانی که بچه بود
cotidal U دارای هم زمانی در طغیان اب
chronologic U دارای ربط زمانی
capacitive time constant U ثابت زمانی فرفیت
monsoon U باد وباران زمانی
monsoons U باد وباران زمانی
time lag U فاصله زمانی مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
time sampling U نمونه گیری زمانی
time slicing U برش زمانی زدن
time slicing U تقسیم بندی زمانی
time series data U امار سریهای زمانی
time series analysis U تحلیل سریهای زمانی
age hardening U سخت گردانی زمانی
asynchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی ناهمگام
time average symmetry U تقارن میانگین زمانی
chronological U دارای ربط زمانی
chronological U ترتیب زمانی وقوع
finals U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time out of minds U زمانی که کسی یاد ندارد
synchronous time division multiplexing U تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
lap chart U جدول زمانی برای هر دور
marginal rate of time preference U نرخ نهائی ترجیح زمانی
chronograph U الت سنجش فواصل زمانی
decision lag U تاخیر زمانی در تصمیم گیری
phases U دوره زمانی اجرای برنامه
strain age hardening U سخت گردانی کرنشی زمانی
phased U دوره زمانی اجرای برنامه
social rate of time preference U نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
strain age harden U سخت کردن کرنشی زمانی
final U رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
age hardening susceptibility U تقبل سخت گردانی زمانی
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
valve duration U مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
time table U جدول زمانی ورود و عزیمت
airburst ranging U تنظیم تیر زمانی بالا
time constant of an exponential quantity U ثابت زمانی یک کمیت نمایی
phase U دوره زمانی اجرای برنامه
greatuncle U زمانی برابر 00852 سال
time U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
times U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
timed U خیر زمانی مشخصی ایجاد کند
crippling U پرتاب توپ زمانی که حساب 0-3 یا 1-3 است
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1شما تا چه زمانی حراجی خواهید داشت؟
1معنی اصطلاحی nonconversation چیست؟
1i carried her the rest of the way
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
2زمانی که دندان من شروع به درد می کند
1چه زمانی باید اتاق تحویل بدم
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com